گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 38
هنرهاي دستی مهدویان






نخستین و عام?ترین هنر دوستداران حضرت مهدي(ع) است. ایشان هر کجا نیازمندي را بیابند حتی بی?آن » دستگیري از نیازمندان «
که تقاضاي او را بشنوند براي یاري رساندن به او مهیا شده، از ریختن آبروي دیگران سخت پرهیز می?کنند. مسکین و بی?کس و
فقیر را اطعام می?نمایند، در راه?ماندگان را بی?نیاز می?سازند و قرض وامداران را ادا می?کنند. اینان از احوال خویشان و
همسایگان و دوستان و رفقاي خود، آگاه?اند و هرگز خود را به بی?خیالی نمی زنند. از ثروت و دارایی و علم و هنر خود به
دیگران می?بخشند و آنگاه که چیزي براي عطا ندارند کلام شیرین و لبخند مهربانشان، دل دردمندان را تسکین می?دهد. دستان
نیز از دیگر هنرهاي یاران حضرت قائم(ع) است. اینان به وقت دارایی از آنچه روزي?شان » گشاده?دستی « ! پربرکتشان، تواناتر باد
شده به دیگران انفاق کرده و صدقه می?دهند و یقین دارند هر عمل خیرشان چون بذري است که هفتصد دانه می?دهد و این همه
براي خداوند که بخشنده مطلق است البته گران نیست. شایان ذکر است که آنها در این مورد نیز همچون موارد دیگر رعایت اعتدال
را می?نمایند و نه چندان خست و بخل به خرج می?دهند که گویی دستشان به گردنشان آویخته باشد و نه آنقدر بی?حساب و
کتاب می?بخشند که در آینده به حسرت بنشینند و انگشت ندامت به دندان گزند. ناگفته پیداست که این مخلصان هنر معنویشان را
یکی دیگر از هنرهاي » دست بر سر یتیم کشیدن « . با منت و اذیت باطل نکرده و بی?ریا و بی?چشمداشت، به سوي نیکی شتابانند
یاران امام مهدي(ع) است و پیروان ایشان بالاترین و ارزنده?ترین رتبه?هاي این رشته را از آن خود ساخته?اند. اینان باور دارند که
یتیمان در اموالشان حقی دارند، پس حق آنها را با مهربانی و عطوفت ادا می?کنند و نه تنها از نظر اقتصادي و مالی تلاش می?کنند
دست « . تا یتیمان را بی?نیاز سازند، بلکه از لحاظ روحی نیز پیوند عاطفی با آنها برقرار کرده و بر سرشان دست نوازش می?کشند
از قدیمی?ترین هنرهاي بشري است اما یاران مهدي، (ع) وقتی دستان سبزشان به دعا بلند می?شود و وجود » به دعا برداشتن
جاریشان چون رودي پرتلاطم به دریاي بیکران عظمت سبحانی متصل می?گردد، زبانشان عاشقانه?ترین کلمات را بر زبان
مناجات « ، شان غوغایی در سکوت برپا می?کند » عرفه « می?راند و فرشتگان الهی را به تحسین و ستایش وامی?دارد. دعاي
را که قرائت می?کنند، جبرئیل امین لذتی » مناجات امام علی(ع) در مسجد کوفه « ، شان عرش را به لرزه می?اندازد » خمس?عشر
اند 5 » رجبیه « ،4» آل یس « اند و » کمیل « . بی?حد و حصر می?برد و... از سوي دیگر وجود خالص آنها، خود دعاي مجسم شده است
نیز از هنرهاي دستی » دست به سلاح بودن « . اند 8 » مکارم?الاخلاق « 7 اینان خودف خودف .» مجیر « اند و » رمضان « 6،» أم?داود « و
یاران حضرت حجت (ع) است. آنان که به واقع و نه در شعار، از پیروان به حق امامند همواره از آمادگی نظامی برخوردارند و اگر
در شرایطی، زر و زور و تزویر، بخواهند ایشان را به زیر سلطه خود درآورند از نثار خونشان هیچ دریغ نمی?کنند و وارد معامله?اي
شان به » هیهات منّا الذلّۀ « بزرگ با خداوند می?شوند. جان را می?دهند و بهشت را می?خرند و از زمین تا ملکوت، درحالیکه فریاد
هل من ناصر « یشان همیشه دم دست است. زبانشان یکسره لبیک به » یا زهرا « گوش می?رسد، با پاي سر می?دوند. پیشانی?بندهاي
حسین را زمزمه می?کند، مظلومیت حسن را تاب نمی?آورند و پاي در رکاب امام زمانشان دارند. چقدر خدا به ایشان » ینصرنی
صفحه 52 از 64
. امام حسین(ع) که در روز عرفه نهم ذیحجه خوانده می?شود. 2 » عرفه « مباهات می?کند! پی?نوشتها: 1 . اشاره به دعاي معروف
پانزده دعا از امام سجاد (ع) است که با عناوین مناجات التابفبین، مناجات الشاکین، مناجات الخائفین و.. در » مناجات خمس عشر «
. آمده است. 4 » اعمال مسجد بزرگ کوفه « اوایل کتاب مفاتیح الجنان ذکر شده است. 3 . این مناجات در مفاتیح الجنان، در ضمن
نام یکی از زیارتهاي معروف امام زمان (ع) است که بسیار به خواندن آن سفارش شده است. 5 . اشاره به دعاها و » آل یس «
نام دعاي » مجیر « . نام دعایی است که در نیمه ماه رجب خوانده می?شود. 7 » ام داود « . زیارتهاي وارد شده در ماه رجب است. 6
امام » مکارم?الاخلاق « مشهوري است از پیامبر اکرم (ص) که در اوایل مفاتیح?الجنان آمده است. 8 . اشاره به دعاي معروف
سجاد(ع) است که در انتهاي کتاب مفاتیح?الجنان آمده است.
اگر می دانستم کجایی...
... ستاره?هاي آسمان را برایت گلچین و گونه?هایم را فرش راه تو می?کردم. سرخس - سحر جاوید ... به همه اقیانوسها، به همه
دریاها، به همه صحراها و به همه کهکشانها پلی می?بستم تا اولین باغبان گلچین گل وجود تو کردم. مشهد - سمیه شریف ... به
شوق دیدارت پاي در راه می?نهادم تا اگر شده یک لحظه چهره نورانی تو را زیارت کنم و دردهاي ناگفته خود را به تو بازگو
کنم. بجستان - سیدمحمد مدنی بجستان ... دل از دنیا و ظواهر زودگذرش می?کندم و به سوي تو می?آمدم و سختیهاي راه را به
جان و دل پذیرا می?شدم. بجستان - سیدمحمد مدنی?بجستان ... از ناکجاي وجود بی?مقدارم تا آستان بی?کران کوي تو، در
میان سیلاب اشک پلی از نیاز می?زدم. پلی از انتظار، از غیبت تا ظهور. اهواز - مژگان مصطفوي ... با شقایقها به میهمانی?ات
می?آمدم و آنقدر بر در منزلت می?کوفتم تا رخسار پر مهرت را بر من ظاهر سازي. اسدآبادهمدان - فاطمه فلاحی?زوار ... تمام
مسیر رسیدن به تو را با عطر گلهاي صلوات و شبنمهاي عشق می?پوشاندم. تکتم با دوست ... خویشتن خویش را به رداي سبز و
آسمانی?ات می?آویختم، از دیده سرشک شادي می?ریختم، الماس مهر تو را با بوسه?هایم می?آمیختم و به هیچ روي دامنت را
از دست نمی?دادم. جواد نعیمی ... با پاي دل به سویت می?آمدم و خاك پایت را توتیاي دیدگان می?کردم تا چشمهایم که
سالها انتظار مقدمت را کشیده?اند نور بگیرند. شهرکرد - حمیرا رضا پوریان ... بی?درنگ و عاشقانه به سویت می?دویدم. تبریز -
پنبه?چی ... می?آمدم و کنیز درگاهت می?شدم. فارسان - فرشته ریاحی ... براي رسیدن به سر کویت مسیر صعب?العبور انتظار را
با پاي پیاده طی می?کردم تا به کوچه?هاي سبز وصال برسم. آرزو صدیقی?پور ... به سر تپه معراج شقایق می?شتافتم و بر هر رد
پایت نرگسی می?کاشتم و پاي هر پنجره?اي شعري می?خواندم که بیایی. تهران - نرگس تاراج مسگرآباد ... باد را صدا می?زدم
تا بوزد و جهانیان را آگاه کند؛ برگ را ورق کرده و خبر خوش یافتنت را بر آن اعلام می?کردم. به خورشید می?گفتم، تا نورش
را پنهان دارد که در سایه شما نور او جلوه?اي ندارد. شاهرود - مریم?السادات اقوامی ... آرزوهایم ثمر داده بود. شاهرود -
مریم?السادات اقوامی ... سپیدترین یاسها را سنگفرش قدوم مبارکت می?کردم و گلگون?ترین شقایقها را بر سینه سفید کاغذ به
تصویر می?کشیدم تا کوچه کوچه?هاي شهر را به یمن آمدنت آذین بندم. بوشهر - خدیجه کیامنش ... آنقدر می?ایستادم تا بر
من بگذري و آشفتگی?ام را افزون گردانی. کرمانشاه - روناك محمدي ... سراسیمه به سویت می?شتافتم اگر نمی?پذیرفتی،
پناهنده?ات می?شدم و اگر پناهم نمی?دادي میهمانت، که تو کریمی و پدرانت نیز. کاشان - زهره مجیدي?مرقی ... اگر بر دوش
باد می?نشستم و گستره آسمانها را می?پیمودم و ستارگان را چراغ راهم می?ساختم تا بدانجا رسم که تو هستی. آن?گاه سجاده
را می?گشودم و در آن سحرگاهی که هستی در سکوت فرو رفته تا زمزمه دعایت را بشنود همراه با فرشتگان به تو اقتدا می?کردم.
قم - لیلا گائینی ... درخششهاي فجر امید را مشعل راه می?کردم و به آفاق نور بار مطلع انوار خیره می?شدم و عاشقانه به کویت
می?آمدم تا خاك راهت را توتیاي چشم بیمارم کنم. حسینی ... دیگر دلیلی براي ماندن و فرصتی براي تفکر نداشتم. با کوله?باري
صفحه 53 از 64
از عشق به میهمانی شب چشمانت می?آمدم و زیر نور مهتاب امنیت، خستگی از تن می?زدودم. سیرجان - لیلا یزدیانی
کتاب شناسی توصیفی: الصحیفۀ المبارکۀ المهدیۀ
سیدرضی موسوي گیلانی مجتهدي، سیدمرتضی، الصحیفۀ المبارکۀ المهدیۀ، چاپ اول: انتشارات حاذق، قم، 1419 ق، 759 صفحه،
قطع وزیري. دعا و نیایش در تمامی ادیان، جایگاه و منزلت ویژه?اي دارد و یکی از پرشورترین و خالصانه?ترین آداب دینی است.
کمالات و تجربه?هاي حضوري انسان از خداوند، در نیایش تجلی پیدا می?کند. به تعبیر دیگر، دعا ثمره ایمان و تجربه خصوصی
مؤمنان تلقی می?شود و در عین حال سبب افزایش ایمان و دینداري است. از این رو، پیوسته در طول تاریخ شیعه، عالمان دینی به
جمع?آوري دعاهایی پرداخته?اند که از جانب پیشوایان معصوم(ع)، صادر شده است؛ از جمله مصباح المجتهد اثر شیخ طوسی،
المصباح والبلدالامین اثر شیخ ابراهیم کفعمی، الاقبال اثر سیدبن طاووس، دارالسلام اثر محدث نوري، مفاتیح?الجنان اثر شیخ عباس
قمی و دهها کتاب ارزشمند دیگر. در این راستا، بعضی از کتابها، مستقلًا به جمع?آوري مجموع دعاهاي یک معصوم، اختصاص
یافته است که از آن جمله صحیفه سجادیه است که دعاهاي بی?نظیر امام سجاد(ع) در آن جمع?آوري شده است. هم?چنین در
عصر غیبت کبري، بعضی از عالمان شیعه به جمع?آوري دعاها و زیارتهایی پرداخته?اند که از امام مهدي(ع) رسیده، یا ایشان به
خواندن آن توصیه فرموده?اند، و یا از معصومان(ع) درباره ایشان صادر شده است. کتابهایی که در این زمینه گردآوري شده، با
عنوان صحیفۀالمهدي معروف شده?اند؛ به عنوان مثال می?توان به کتاب الصحیفۀ القائمیۀ، به کوشش شیخ فضل?اللَّه نوري
(شهادت 1327 ق)، الصحیفۀ المهدویۀ توسط میرزا محمدابن رجبعلی تهرانی (تألیف 1355 ق)، صحیفۀالمهدي به کوشش آقاي
جواد قیومی اصفهانی، الصحیفۀ الهادیۀ و التحفۀ المهدیۀ اثر ابراهیم بن محسن کاشانی (وفات 1345 ق)، صحیفۀالمهدي اثر عیسی
سلیم پوراهري (چاپ 1406 ق) و کتاب الصحیفۀ المباکۀ المهدیۀ به کوشش آقاي سید مرتضی مجتهدي اشاره کرد. 1 علاوه بر این،
بعضی از کتابها پیرامون مهدویت نوشته شده که، به?طور غیر مستقل به دعاها و نیایشهاي امام عصر(ع) پرداخته و تنها بخشی از
کتاب را به این مسئله اختصاص داده?اند؛ به عنوان مثال می?توان به کتاب کلمۀ الامام المهدي(ع) اثر سید حسن شیرازي، تکالیف
الانام فی?غیبۀالامام، اثر صدرالاسلام علی?اکبر همدانی، جنۀالمأوي اثر محدث نوري و العبقري الحسان، تألیف علی اکبر نهاوندي
اشاره کرد. کتاب الصحیفۀ المبارکۀ المهدویۀ به کوشش آقاي سیدمرتضی مجتهدي را می?توان در حال حاضر آخرین کتاب در
زمینه گردآوري دعاها، زیارت?نامه?ها و اعمالی دانست که از امام عصر(ع) و یا درباره ایشان رسیده است. وي با تکیه بر تمامی
کتابهاي موسوم به الصحیفۀ المهدویۀ و کتابهاي دعا، که پیش از او پیرامون مهدویت نوشته شده، این کتاب را تألیف کرده است.
نویسنده در مقدمه این کتاب، فهرستی از کتابهاي عالمان پیشین را به صورت خطبه و نیایش، و همچنین در بخش پایانی به صورت
کتاب?شناسی ذکر کرده است؛ از این رو، اثر ایشان نسبت به کتابهاي مشابهی که پیش از وي نوشته شده، جامع?تر به نظر
تنها توانسته است بخشی از دعاها و زیارتهاي منسوب به امام مهدي(ع) « : می?رسد. با این حال، مؤلف در مقدمه کتاب می?گوید
وي، به عنوان نمونه، به دعایی اشاره می?کند که .» را ذکر کند و مجموعه دعاها پیرامون امام عصر(ع) بیشتر از مقدار مذکور است
از جانب امام عصر(ع)، به واسطه یکی از ملازمین امام، به مرحوم آیت?اللَّه شیخ مرتضی حائري 2 رسیده بود، و مرحوم حائري از
این دعا استفاده می?کرد اما آن دعا به دیگران نرسیده است. الصحیفۀ المبارکۀ المهدویۀ، با قطع نظر از مقدمه و خاتمه، در 12
بخش به تعداد امامان دوازده?گانه، تنظیم شده است و مؤلف براي تقسیم?بندي مباحث اصلی کتاب و دعاهاي رسیده از معصومان،
عناوینی را وضع نموده است؛ مؤلف در مقدمه کتاب، مطالبی مانند فایده و اهمیت دعا، لزوم دعا براي امام مهدي(ع)، کیفیت دعا
براي ظهور امام عصر(ع)، صفات نیکوي حاصل از دعا، زمانها و مکانهاي مخصوص دعا را مطرح کرده?اند. ایشان در این مقدمه با
استفاده از کتابهاي علماي گذشته، هر چه را که در رابطه با دعا و نیایش و زیارت امام عصر(ع) لازم است، متذکر شده است؛ از این
صفحه 54 از 64
رو مقدمه مزبور، به منزله کتابی در زمینه دعاشناسی است و خواندن آن نکته?هاي زیادي را به خواننده می?آموزد. پس از مقدمه،
دعاي روزهاي خاص) آغاز می?گردد و دعاهایی را شامل می?شود که در روزهاي خاص یا ) » فی أدعیۀ الأیام « بخش اول با عنوان
پس از نمازهاي خاص خوانده می?شود؛ مثل دعاهایی که براي ظهور امام عصر(ع) در روز جمعه خوانده می?شود، یا دعاي عهد
که خواندن آن پس از نماز صبح، توصیه شده است. در این بخش دعاهایی مانند دعاي علوي مصري و دعایی که امام عصر(ع) به
دعا در ماههاي خاص)، مطرح شده است. ) » فی أدعیۀ الشهور « خواجه نصیر طوسی آموخت، به چشم می?خورد. بخش دوم با عنوان
این باب، شامل دعاهایی است که در ماههاي خاصی خوانده می?شود، به عنوان مثال دعایی که براي ظهور امام عصر(ع) در نیمه
فی?الأدعیۀ « شعبان، هیجدهم رمضان، سوم شعبان و روزهایی از ماههاي خاص هجري قمري، خوانده می?شود. بخش سوم با عنوان
دعاهایی که به روز خاصی، اختصاص ندارد)، شامل دعاهایی است که در تمام طول سال و در هر زمان ) » غیر المختصۀ بیوم خاص
و مکانی می?ت?وان آنها را خواند؛ مانند: دعاي غریق، فرج، استغاثه، حاجت، و امثال آن. بخش چهارم، از دو فصل تشکیل شده و
دعاها و نفرینهاي امام عصر(ع)) آمده است. در ) » فی?ألادعیۀ التی دعابها مولانا صاحب?الزمان(ع) للناس او علی?الناس « با عنوان
فصل اول: دعاي امام(ع) به سید حمیري و ابراهیم?بن مهزیار و یا توقیعهایی (نامه?هایی) که امام عصر(ع) در آنها دعا نموده است،
مانند نامه امام(ع) به شیخ مفید یا قاسم?بن علاء ذکر شده است؛ اما در فصل دوم دعاهایی ذکر گردیده که امام(ع) در آنها
پاره?اي از افراد و شخصیتهاي منفور تاریخ مانند: معاویه، اهل غلو و پاره?اي از مدعیان بابیت را مورد لعن خود قرار می?دهند.
آنچه را که امام عصر(ع) قرائت فرموده است)، شامل پاره?اي ) » فی ما قرئه مولانا صاحب?الزمان ارواحنا فداه « بخش پنجم، با عنوان
از دعاهاست که امام در موقعیتهاي خاص ذکر نموده است. مانند: قرائت سوره قدر توسط امام عصر(ع) در شکم مادر، دعاي ایشان
فی?الأدعیۀ التی نقلها مولانا « : هنگام ولادت، و یا دعاي امام در سرداب مقدس. بخش ششم، داراي این عنوان است
دعاهایی که امام زمان(ع) از پدران معصوم خویش نقل فرموده است). در این بخش ) » صاحب?الزمان(ع) عن آبائه الطاهرین
پاره?اي از حرزها و دعاهایی که انسان را از گرفتاریها حفظ می?کند، نقل شده است؛ مانند: دعاي علی(ع) در سختیها، حرز یمانی،
دعاي حریق، دعاي الحاح از امام صادق(ع) و دیگر دعاهایی که از ائمه اطهار(ع) رسیده است. بخش هفتم، شامل نمازهایی است
که از جانب امام عصر(ع) رسیده، یا براي ارتباط روحی با ایشان خوانده می?شود؛ مانند: نماز امام مهدي(ع)، نماز مسجد جمکران،
نماز استغاثه، نماز روز پنجشنبه که به امام اهداء می?گردد. عنوان این بخش، عبارت است از: فی?الصلوات الواردة عنه أوله
صلوات?اللَّه علیه (نمازهایی که از جانب امام مهدي(ع) رسیده یا براي ایشان خوانده می?شود). بخش هشتم، به استخاره و دعاهاي
استخاره و ) » فی?الاستخارات والرقاع « مربوط به آن و همچنین نامه?نویسی براي امام عصر(ع) اختصاص دارد و با عنوان
نامه?نویسی / عریضه?نویسی) ذکر شده است. این بخش داراي دو فصل است؛ فصل نخست شامل دعاهایی است که از امام
عصر(ع) براي استخاره کردن وارد شده است مانند استخاره با تسبیح و دعاي آن، استخاره با قرآن و استخاره با کاغذ. فصل دوم، به
نامه?نویسی (یا عریضه?نویسی) براي حضرت و طلب حاجت نمودن اختصاص دارد. به گونه?اي که مؤلف در ابتداي فصل خاطر
نشان می?سازد که عریضه یا نامه?نویسی، از انواع توسل و استغاثه (کمک جویی) به امام عصر(ع) تلقی می?گردد و آثار عجیبی
براي آن ذکر گردیده است؛ منظور از رقعه?نویسی یا عریضه?نویسی این است که در طول تاریخ غیبت کبري، پاره?اي از
حاجت?مندان با نوشتن نامه?اي، خطاب به امام عصر(ع)، نیازها و مشکلات خود را بیان می?کردند و از آن حضرت، که گاه به
وضعیت همه انسانها هستند، تقاضاي برآورده شدن حاجت می?کردند و سپس نامه را در آب جاري می?انداختند. در این فصل،
قضایاي پاره?اي از اشخاص (ءز جمله آقاي سید محمد عاملی و میرزا ابراهیم شیرازي) که براي امام(ع) نامه نوشته?اند و سپس
حاجت و نیاز آنان از جانب امام عصر(ع) برطرف شده، و یا حتی توفیق شرفیابی و دیدار امام عصر(ع) نصیب آنان شده، ذکر
» فی?الزیارات « گردیده است؛ خواندن این بخش براي مؤمنان بسیار جذاب و دلنشین خواهد بود. بخش نهم با عنوان
صفحه 55 از 64
(زیارت?نامه?ها)، یکی از مهم?ترین بخشهاي کتاب را تشکیل می?دهد؛ زیرا در این قسمت، زیارت?نامه?هاي معروفی که
منسوب به امام زمان(ع) است، مانند: زیارت آل یس، زیارت ندبه، زیارت سرداب مقدس، و پاره?اي از زیارت?نامه?هاي دیگر
زیارت نائبان امام ) » فی زیارة نواب مولانا القائم ارواحنا فداه و مانقلوه من الأدعیۀ والزیارات « ذکر شده است. بخش دهم با عنوان
عصر(ع) و بیان دعاهایی که نقل نموده)، داراي دو قسمت است. قسمت نخست درباره کیفیت زیارت کردن نائبان خاص امام
عصر(ع) و کیفیت سلام نمودن بر آنهاست. قسمت دوم زیارت?نامه?ها، دعاها و نمازهایی است که نائبان چهارگانه امام زمان(ع)
از جانب ائمه(ع) نقل کرده?اند؛ مثلًا نمازي که حسین بن روح(ره) نقل کرده، یا دعاي سمات که محمد بن عثمان(ره)، نائب دوم
امام زمان(ع)، با واسطه از امام صادق(ع) نقل کرده است. در این دعاها، نائبان خاص، روایت کننده دعاها و سخنان ائمه اطهار
می?باشند و از این رو همه این دعاها از جهت سند و علم رجال می?تواند در خور توجه باشد. بخش یازدهم کتاب، داراي عنوان
دعاهاي رسیده از دیگر امامان معصوم(ع)، براي ظهور امام مهدي(ع) است. به ) » فی?الأدعیۀ الواردة لظهوره(ع) فی سائرالدعوات «
عنوان مثال، دعاهایی که از امام علی(ع)، امام سجاد(ع)، امام هادي(ع)، امام عسگري(ع) و دیگر ائمه(ع) رسیده است و در آنها،
فرج و ظهور امام مهدي(ع) خواسته شده است. دعاهاي ارزشمند این بخش، که پیش از ولادت امام عصر(ع) صادر گردیده،
روشنگر این نکته است که در دعاهاي معروف، به ظهور امام عصر(ع) اشاره می?شد و ائمه، از آنرو ظهور امام عصر(ع) را از
خداوند طلب می?نمودند چون ظهور ایشان را به منزله عملی شدن شریعت نبوي و آرمانهاي دینی می?دانستند. بخش دوازدهم با
زیارت?نامه?هایی است که در آنها براي ظهور امام عصر(ع) دعا شده است. ،» فی?الأدعیۀ الواردة لظهوره(ع) فی?الزیارة « عنوان
موضوع بخش یازدهم و دوازدهم یکسان است و در هر دو، به بررسی و بیان مسئله ظهور و دعا براي امام(ع)، از جانب پیشوایان
دین، اشاره می?شود؛ لکن در بخش یازدهم، این مسئله در دعاها، دنبال می?شود؛ اما در بخش دوازدهم، زیارت?نامه?ها مورد
توجه قرار می?گیرند؛ مانند زیارت امیرالمؤمنین(ع) (که در آن علی(ع) به رجعت اشاره می?کنند 3؛ یا در زیارت دیگري، خود را
از منتظران ظهور امام مهدي(ع) می?خوانند 4)، زیارت سیدالشهداء(ع)، زیارت امام جواد(ع) و امثال آن، که در آنها براي ظهور و
قیام امام عصر(ع)، دعا می?شود. مؤلف در خاتمه کتاب الصحیفۀ المبارکۀ المهدیۀ، به بعضی از موضوعات پراکنده که در راستاي
موضوع کتاب است اشاره می?کند؛ مانند توصیه امام عصر(ع) به خواندن پاره?اي از دعاهاي معروف همچون: زیارت جامعه،
زیارت عاشورا و نماز شب؛ و همچنین در ادامه، به پاره?اي از فضیلتهاي مذکور در بخشی از آیات، اعمال، مکانها و زمانها اشاره
می?کند. و سرانجام کتاب با ذکر فهرستی از کتابهاي دعا که علماي گذشته، در رابطه با امام عصر(ع) گردآوري نموده?اند، پایان
می?پذیرد. از ویژگیهاي مثبت کتاب الصحیفۀ المبارکۀ المهدیۀ، این است که بخش زیادي از دعاها، زیارت?نامه?ها و سفارشهاي
امام مهدي(ع) که به طور پراکنده، در کتابهاي گذشتگان، ذکر گردیده است، به?طور مستقل در یک تألیف، گردآوري شده و
تمامی منابع و مدارك تاریخی، ذیل هر یک از دعاها، و همچنین در فهرست پایانی کتاب، بیان شده است. این امر موجب
می?گردد تا خوانندگان، به راحتی بتوانند به منابع اصلی، دسترسی پیدا کنند؛ لکن یکی از جنبه?هاي آسیب?پذیر این دسته از
کتابها، این است که پاره?اي از دعاها، توصیه?ها و زیارت?نامه?ها در خواب، مکاشفه و یا توسط یک فرد نقل گردیده است؛ از
این رو لازم است تا براي کسب وثاقت و اطمینان به صدور این سخنان از جانب پیشوایان معصوم(ع)، پژوهشهاي علمی و تخصصی،
انجام شود و متخصصان در زمینه تاریخ، حدیث، و رجال، این موضوع بسیار مهم و حساس را در استخراج سخنان معصوم،
جدي?تر گرفته و سره را از ناسره، جدا سازند؛ زیرا این امر در فرهنگ شیعه تأثیرگذار است و گاهی تعارضات اعتقادي را به همراه
، خواهد آورد. پی?نوشتها : 1 . براي آشنایی بیشتر رجوع شود به کتابنامه حضرت مهدي(ع) تألیف علی?اکبر مهدي?پور، ج 2
2 . آیت?اللَّه شیخ مرتضی حائري، فرزند مرحوم آیت?اللَّه عبدالکریم حائري یزدي مؤسس حوزه علمیه قم است که .489- ص 486
، در سال 1379 ه‘ .ش وفات یافته و قبر شریف او در حرم حضرت معصومه(س) می?باشد. 3 . الصحیفۀ المبارکۀ المهدیۀ، ص 584
صفحه 56 از 64
.» أنا منتظر لأمرکم « ، 4 . پیشین، ص 584 ، دعاي 318 .»... السلام علیک یا صاحب?الکرة والرجعۀ و « ، دعاي 319
اگر یکبار، تنها یکبار تو را ببینم...
... با هزاران بوسه بر پایت سر بر سجده شکر به درگاه یگانه معبود می?سایم و سپاس می?گویم که چشمم را به دیدار بهار روشن
کرده است. سرخس - سحر جاوید ... نمی?دانم با کدامین واژه، باکدامین لبخند، با کدامین ترانه، جشن دیدارت را گلگون خواهم
کرد. سمیه شریف ... به بزرگترین آرزوي خود رسیده?ام و دیگر چیزي جز وصال تو نمی?خواهم. سیدمحمد مدنی بجستان ...
هزاران آینه دل، رو در روي جمالت می?گذارم تا مکرر حضورت در میان زلال جان شیفتگانت رخ نماید. مژگان مصطفوي ... و
فقط حق داشته باشم که یک خواسته طلب کنم می?خواهم کمکم کند تا شیعه واقعی باشم. تهران - فائزه یوسف?زاده ... در
آرزوي دیدار دوباره جمالت همچنان خواهم ماند. تکتم با دوست ... از شادمانی بال در می?آورم، پرواز می?کنم و در هر فرصتی
با خداي یگانه، راز و نیاز می?کنم تا مرا شایسته آن گرداند که همواره از فیض حضور و وجود مقدس تو، سرشار باشم. ... عاجزانه
از خداوند می?طلبم که نعمت رؤیت خورشید را، حتی لحظه?اي از من نگیرد. جواد نعیمی ... سر بر قدمت می?نهم تا به یکباره
تاریکی هجران به صبح وصال بدل گردد و گرمی نگاهت را بر تار و پود وجودم می?نشانم و دل و اندیشه?ام را با محبتت عجین
می?کنم تا هرگز یادت از خاطرم نرود. شهر کرد - حمیرا رضاپوریان ... شکایت بعضی از مسئولان را می?نمایم و درخواست
می?کنم تا زودتر تشریف بیاورید و با افراد خاطی هرگونه که مصلحت می?دانند عمل کنند. اراك - اسماعیل ابوالحسنی ... خاك
پایت را توتیاي چشم می?کنم. تهران - محمدابراهیم جلاء ... جانم را کف دست می?گیرم و به قربانگاه عشق می?آورم و در زیر
پایت قربانی می?کنم. جانی که یک عمر چشم انتظار، بودنش را به بهانه دیدنت به زمین تحمیل کرده است. شاهین?شهراصفهان -
عالیه سرخی?نژاد ... با شرمساري می?گویم شفاعتم کن تا هنگامه محشر رسوا و زیانکار نباشم. تبریز - پنبه?چی ... عقده دل را با
تو باز خواهم کرد و عشق و علاقه?اي را که سالهاست براي هیچ?کس ابراز نداشته?ام و در گلویم چنبره زده با زیباترین واژه?هاي
هستی برایت خواهم خواند. آذر صدیقی?پور ... می?گویم: یا اباصالح! ما غافلان، راه راست گم کرده?ایم. دست ما را بگیر و به
راهی که ذات مقدس احدیت فرمان داده رهنمون ساز. کرج - مرضیه اخلاقی ... به تو خواهم گفت: نمره بهترین اعمالم را در
پستوي خانه دل پنهان کرده?ام تا تو بیایی نشانت دهم، شاید مرا به سربازیت بپذیري. بوشهر - عبدالمناف کیامنش ... حضورت را
عاشقانه فریاد می?کردم تا بدانند این منم پیوندي گنگ را باز یافته?ام؛ به اهورایی مقدس تکیه داده?ام که به یمن قدمهایش بهار
از زمین می?جوشد و زمزم هزاران سال پیش به استقبال چنین روزي آمده است. کرمانشاه - روناك محمدي ... به نم گریه?هایت
که ردپاي تمام رودها بر زمین است قسمت می?دادم تا نسیم نوازشگر گامهاي شکیبایت را از گمگشته?هاي خاك دریغ مداري.
کرمانشاه - روناك محمدي ... همان یک دیدار مرا کفایت می?کند تا روشنی چشمهاي بی?فروغ من باشد. کاشان - زهره
مجیدي?مرقسی
عریضه
1 چه محبتی بالاتر از این که مولایی کریم و بزرگ به کوچکی رو سیاه اجازه می?دهد که به او عرض حال کنند و با شیوه عریضه
نویسی 2 به او متوسل شوند و حاجات خود را بخواهند. خوشا آنانکه غیر از فرج مولایشان، هیچ نخواستند. آیت اللَّه قزوینی در
حالی که معلوم بود از یادآوري آن جریان بسیار متأثر شده بودند فرمودند: در سال 1392 (ه‘.ق) که توفیق مجاورت حائر حسینی
(ع) را داشتم، از طرف یکی از مراجع معظم، امر رسیدگی به امور شهریه طلاب به عهده من گزارده شد. در یکی از ماه?ها که شب
اولش مصادف با شب جمعه بود، متوجه شدم که براي پرداخت شهریه طلاب پولی وجود ندارد و تقریباً حدود هزار دینار لازم بود
صفحه 57 از 64
تا شهریه طلاب پرداخته شود، به فکر افتادم که این پول را از کجا تهیه کنم؟ هر چه بررسی کردم، دیدم به هیچ وجه امکان تهیه آن
مقدار پول در آن شرایط برایم میسر نیست و در ضمن از چنان پشتوانه و اعتباري هم برخوردار نبودم که کسی آن پول را به من
قرض بدهد. بعد از مدت?ها فکر کردن به یاد امام زمان (ع) افتادم، عریضه?اي به محضر مبارك حضرت ولی عصر (ع) به این
اگر داستان آیت اللَّه العظمی مرحوم سید مهدي بحرالعلوم در مکه معظمه صحت دارد عنایتی بفرمایید، این پول را « : مضمون نوشتم
سپس در همان شب عریضه را در ضریح مقدس اباعبداللَّه الحسین (ع) .» حواله کنید تا بتوانیم مشکل طلاب را برطرف نماییم
انداختم. صبح زود، بین الطلوعین بود که دیدم کسی درف منزل را می?زند، وقتی در را باز کردم، دیدم شخصی از تجار معروف
بغداد است؛ تعارف کرده او را وارد خانه نمودم و صبحانه را با هم خوردیم، وقتی سفره صبحانه جمع شد، ایشان آماده خداحافظی
گشت، خواستم که او را بدرقه نماي، او پولی را از جیب خود درآورده و به من داد و گفت: این پول را هرکجا که لازم می?دانید
صرف کنید. من وقتی وضع را به این منوال دیدم، حالت بسیار عجیبی به من دست داد، ولی به هر زحمتی که بود خودم را کنترل
آقا « : کردم تا او از در خانه بیرون رفت. آنگاه بی اختیار در حالی که اشک مجالم نمی?داد خطاب به امید عالمیان عرض کردم
3 آیت اللَّه قزوینی در این زمینه باز فرمودند: یک وقتی در »؟ جان! آن قدر بزرگواري فرمودید که نگذاشتید حتی آفتاب طلوع کند
استرالیا بودیم و دوستی داشتیم به نام آقاي سید قاسم جمعه که وي نیز جهت معالجه فرزندش به آنجا آمده بود و در یکی از
بیمارستان?هاي بسیار مجهز و معروف شهر سیدنی او را بستري کرده بود. یک روز سراسیمه و بسیار مضطرب به محل اقامت ما
آمد. وقتی سبب ناراحتی اش را پرسیدم گفت: دکتر معالج فرزندم، وضع او را وخیم توصیف می?کند، حالا نمی?دانم چکار کنم،
آیا او را به بیمارستان دیگري منتقل کنم یا دنبال دکتر دیگري بگردم؟ خلاصه مانده?ام که چه کنم! به او گفتم: هیچ یک از این
کارهایی که گفتی لازم نیست انجام دهی، فقط کاري را که می?گویم سعی کن با اخلاص کامل و حضور قلب انجام دهی. او در
حالی که از محکم صحبت کردن من تعجب کرده بود به من گفت: شما بفرمایید چه باید بکنم! قول می?دهم کوچک?ترین
تخطی از گفته?هاي شما نداشته باشم، من حاضرم براي نجات پسرم هر کاري که باشد انجام دهم. گفتم: براي حضرت صاحب
الزمان (ع) عریضه?اي بنویس و بهبودي فرزندت را از آن حضرت درخواست کن. گفت: چطور باید عریضه بنویسم؟! شما تفصیل
آن را بفرمایید تا من این کار را انجام دهم. به او گفتم: فرض کن همین حالا به تو اجازه داده شده است که خدمت آن حضرت
برسی و درخواست شفاي فرزندت را از آن حضرت بنمایی، به هر صورت که خودت دوست داري این کار را انجام بده. بعد
خداحافظی کرد و از پیش ما رفت؛ ساعتی نگذشته بود که دیدم برگشت و مطلبی را که نوشته بود با خود آورد و آن را به من داد
و گفت: ببینید این گونه نوشتن مناسب است؟ دیدم در آن عریضه با تعابیر مختلفی صحت و سلامتی دوباره فرزندش را درخواست
نموده است و از جمله نوشته بود: آقا جان شما را قسم می?دهم به لباس?هاي عمه ات زینب (ع) 4 در این دیار غربت، امید مرا
ناامید مکن، پسرم را شفا بده، راضی نباش که تنها و دست خالی به وطن برگردم و... وقتی مطالب عریضه او را خواندم، در دلم
خطاب به امام زمان (ع) عرض کردم: آقا جان از در خانه شما هیچ کس دست خالی برنگشته و برنمی?گردد، این مؤمن را هم که
امیدش از همه جا قطع است و اینگونه به عنایت شما امیدوار شده ناامید نفرمایید. بعد به او گفتم: متن عریضه هیچ ایرادي ندارد، ان
شاءاللَّه آقا عنایتشان شامل حال شما می?شود و با سلامتی کامل به همراه فرزندت پیش خانواده برمی?گردي. یادم هست که فرداي
همان روز حدود ساعت هشت و نیم صبح بود که از بیمارستان به ایشان زنگ زده بودند که آزمایشات از رفع خطر و بهتر شدن
حال مریض حکایت دارد و بعد که از سلامتی کامل او مطمئن شدند او را از بیمارستان مرخص کردند. به این ترتیب حال آن
پسربچه علیرغم داشتن یک بیماري صعب العلاج روز به روز بهتر شد و این در حالی بود که اغلب پزشکانی که او را معاینه کرده
بودند و یا نتایج آزمایشاتش را دیده بودند، با ناباوري این پیشامد را دنبال می?کردند. چون باتوجه به تجربیات و معیارهاي عادي
علمی، چنین پیشامدي به نظر آنها حداقل در این مرحله از معالجات غیرممکن بود. به هر حال از آن تاریخ تا الان که جریانش را
صفحه 58 از 64
تعریف می?کند، حدود پنج سال می?گذرد که به لطف خدا و عنایت حضرت صاحب الزمان (ع) فرزند آقاي جمعه در کمال
سلامتی و تندرستی به زندگی خود ادامه می?دهد و الحمدللَّه اثري هم از آن ناراحتی در ایشان وجود ندارد. 5 سید بن طاووس نقل
کرده است که رشید ابوالعباس واسطی روزي در راه سامرا به من حکایت کرد: زمانی شیخ ورّام براساس حاجتی که داشت،
نامه?اي را در کاظمین براي حضرت امام زمان (ع) نوشتند. وقتی با خبر شدند که من قصد سفر به سامرا را دارم فرمودند: اگر
مقدورت هست این نامه مرا هم با خود به سامرا ببر و وقتی خواستی به سرداب مقدس شرفیاب شوي، این نامه را بعد از آن که همه
مردم از آنجا بیرون آمدند در آنجا بگذار و صبح فرداي آن روز به آنجا مراجعه کن، اگر نامه مرا در آنجا ندیدي، در این باره به
کسی چیزي نگو. رشید می?گوید: وقتی به سامرا رسیدم بعد از زیارت حرم عسکریین (ع) عازم سرداب شدم و صبر کردم تا اواخر
وقت فرا رسید، وقتی آنجا کاملًا خالی شد، تقریباً آخرین نفر من بودم که هنگام خارج شدن از آنجا نامه ورام را در همان محلی
که خودشان سفارش کرده بودند قرار دادم و سپس بیرون آمدم، صبح تقریباً جلوتر از همه خودم را به آنجا رساندم، ولی اثري از
نامه نبود!! بعد از چند روز وقتی به کاظمین برگشتم، سراغ ورام را از آشنایان گرفتم. آنها گفتند: او به حله برگشت. از آن تاریخ
مدتی نگذشته بود که سفر حله پیش آمد، در آنجا وقتی به ملاقات ورام رفتم، او به من گفت: حاجتی را که در آن عریضه به
محضر مبارك حضرت بقیۀاللَّه الاعظم (ع) نوشته و درخواست برآورده شدنش را نموده بودم، به عنایت آنحضرت، همان وقت
برآورده شد و در نتیجه زودتر برگشتم. 6 پی?نوشتها: 1 . اغلب لغت شناسان عریضه را به عرض حال و درخواست نامه معنی
می?کنند (الرائد، ج 2، ص 1183 ) و براي عرض معانی مختلفی بیان می?کنند که یکی از آنها، بیان مطلبی از طرف فرد کوچک به
بزرگتر است؛ از این رو معنی به عرض رساندن، عبارت از گفتن و بیان کردنف مطلبی از طرف کوچک?تر به بزرگتر است
2 . براي آگاهی از انواع عریضه نویسی، . (فرهنگ معین، ج 2، ص 2288 ) به نقل از عریضه نویسی، سید صادق سید نژاد، ص 15
4 . در بین ر.ك. منتهی الامال، ص 334 ؛ نجم الثاقب، ص 421 ؛ مفاتیح الجنان، ص 765 ؛ عریضه نویسی. 3 . عریضه نویسی، ص 50
6 . عریضه نویسی، ص 55 به نقل از العبقري الحسان، ج 2، ص . عرب?ها این تعبیر بسیار رایج است. 5 . عریضه نویسی، ص 52
. 190 ، سطر 4
مهدي معناي حیات شیعه
مسأله مهدویت و ظهور امام زمان، از ابعاد مختلفی مورد بررسی قرار گرفته و یا قابل بررسی است. یکی از ابعادي که در این
موضوع قابل طرح است و شاید کمتر به آن توجه شده باشد، مسأله معناي حیات و بررسی ظهور و انتظار امام زمان از این دریچه
چیست؟ معناي » معنا « است. در این مجال برآنیم تا با طرح این موضوع، باب بحث، تحقیق و گفتگو را در این زمینه بگشاییم. مراد از
زندگی یعنی این?که من چرا زنده?ام؟ و زنده بودنم چه فایده?اي می?تواند داشته باشد؟ معناي زندگی یعنی آن چیزي که انسان
به خاطر آن زندگی می?کند. معناي زندگی یعنی آن چیزي که انسان به خاطر آن تلاش و کوشش می?کند. معناي زندگی آن
چیزي است که انسان به خاطر آن سختی?ها را تحمل می?کند. معناي زندگی آن چیزي است که حتی انسان حاضر است به خاطر
یعنی برخورداري از » معناداري « یعنی جستجو جهت یافتن پاسخ براي موارد یاد شده و » معناجویی « . آن بمیرد و جانفشانی می?کند
پاسخ?هایی روشن و صریح براي موارد یاد شده. یافتن معناي زندگی به انسان جهت می?دهد و مایه پویایی و تحرك می?شود و
به انسان انرژي براي تلاش و زندگی کردن می?دهد و توان بردباري و مقاومت را افزایش می?دهد. ضرورت معنا خداوند متعال
أَفَحَسفبْتفمْ أَنَّمَا خَلَقْنَکفمْ عَبَثًا وَأَنَّکفمْ « : انسان را آفریده و آفرینش او عبث و بیهوده نبوده است. قرآن کریم در این باره می?فرماید
انسان بیهوده » آفرینش « چون .» 1 آیا گمان می?کنید که شما را بیهوده آفریدیم و شما به سوي ما باز نمی?گردید » إفلَیْنَا لَاتفرْجَعفونَ
نیز بیهوده?گرا نیست. انسان موجودي است کمال?گرا و هدفمند است که از بیهودگی، بی?معنایی و بی » آفریده خدا « ، نیست
صفحه 59 از 64
هدفی سخت گریزان است و لذا بیهودگی و پوچی چنین موجودي را ارضاء نمی?کند. براي چنین موجودي اگر زندگی معنا و
هدفی نداشته باشد، زنده ماندن هم ارزشی نخواهد داشت؛ هر چند تمام امکانات زندگی براي او فراهم باشد. به بیان دیگر آنچه
است نه ناکامی در رفاه و جاه. همان?گونه که انسان جسمی دارد و » ناکامی در معنا یابی « ، موجب شکست و نا امیدي می?شود
همان اندازه که جان بر جسم برتري دارد، معناي » معناي زندگی « و » مواد زندگی « : جانی دارد، زندگی نیز داراي دو بخش است
زندگی نیز بر مواد زندگی برتري دارد. یک نویسنده آمریکایی در شرح حال خود می?گوید در مسیري حرکت می?کردم که
جامعه آن را خوشبختی می?داند و همه اجزاي خوشبختی را به دست آوردم: تحصیلات بالا، شغل خوب، در آمد بالا، مسکن،
وسیله نقلیه و... هر چند تمام کارهایی را که جامعه براي خوشبخت شدن دیکته می?کند، انجام داده بودم اما هیچ دلیلی براي ادامه
زندگی نمی?یافتم. نمی?دانستم چرا زنده?ام و چرا زنده بودنم می?تواند مهم باشد. زندگی هیچ معنایی براي نداشت. 2 این
نویسنده تا مرز خودکشی پیش می?رود ولی به?ناگاه براي زندگی خود معناییی می?یابد و دوباره به زندگی بر می?گردد.
معناداري زندگی یکی از نیازهاي اساسی بشر است که بدون آن حتی تأمین بودن همه نیازهاي دیگر نیز گره?گشا نخواهد بود.
چند سال پیش یک نظرخواهی عمومی در فرانسه صورت گرفت که نتیجه آن نشان داد 89 % از شرکت کنندگان در این نظرخواهی
لازم دارد که به خاطر آن زندگی کند و 61 % اذعان داشتند که کسی یا چیزي در زندگی آنان » چیزي « اظهار داشتند که انسان
در اغلب انسان?ها یک حقیقت و یک نیاز » معنا جویی « هست که حاضرند به خاطرش بمیرند. 3 این مطالعات نشان می?دهد که
اساسی است. هر انسانی و در هر جامعه?اي اگر معنایی براي حیات خود نیابد، به بن?بست و ناامیدي کشیده می?شود. آنچه به
افراد و جوامع، پویایی، حرکت و امید می?دهد و آنان را به قله?هاي موفقیت و سربلندي می?رساند، معناداري حیات است.
ضرورت ارزشمندي معنا معنا داري، ضرورت زندگی فردي و جمعی هست اما هر چیزي نمی?تواند معناي حیات باشد. معنا باید
چیزي ارزشمند و فراتر از خود زندگی باشد. اگر معنا، دلیل وجود و زنده بودن انسان است، باید چیزي فراتر از زنده ماندن باشد.
اگر معنا عاملی براي زندگی کردن است، باید چیزي فراتر از زندگی کردن باشد. اگر معنا دلیل تلاش و کوشش است. باید آنقدر
ارزشمند باشد که عمر و انرژي خود را صرف آن کنیم. اگر معنا عامل بردباري و تحمل سختی?ها است، باید آنقدر مهم باشد که
ارزش این همه تلاش و رنج را داشته باشد. اگر معنا می?تواند مرگ را و مردن را توجیه کند، باید آنقدر ارزشمند باشد که انسان
زندگی خود را فداي آن کند. معناي زندگی باید ارزشمند، پایدار و بدون تبعات منفی باشد. آنچه ارزشی پایین?تر از خود حیات
دارد و یا مساوي آن است نمی?تواند معناي زندگی باشد. آنچه نابود شدنی است، نمی?تواند معناي زندگی باشد و آنچه تبعات
منفی داشته و عاقبت خوشی ندارد، نمی?تواند معناي زندگی باشد. معناي زندگی براي آن نویسنده آمریکایی، تا پیش از رسیدن
به همه آنچه آرزویش را داشت، دست?یابی به خواسته?ها و آرزوهایش بود و تا به آنها نرسیده بود، امیدوار بود، امیدوار و پویا
بود اما وقتی به آنها دست یافت، ایستا و ناامید شد! چرا؟ چون معنایی که براي زندگی پیدا کرده بود، ارزش فراتر و پایدار نبود.
معنا، ضرورتی براي فرد و جامعه ضرورت معنا را نباید فقط در فرد خلاصه کرد؛ جامعه?ها نیز نیازمند معنا براي حیات خویش?اند.
هر جامعه?اي براي بقاء خود و براي ماندگاري هویت خود نیازمند معنایی براي حیات اجتماعی خویش است. افراد به ناچار در
جامعه زندگی کرده و خواهند کرد و حتی اگر جامعه?اي نابود شود، جامعه دیگري شکل می?گیرد. اما مهم این است که بتوان
آن را حفظ کرد. دقیقا اینجاست که حیات اجتماعی شکل می?گیرد و معناي زندگی از قلمرو روان?شناسی » هویت « و » هستی «
فراتر رفته و به جامعه?شناسی نیز سرایت می?کند. تداوم حیات اجتماعی و هویت اجتماعی نیز نیازمند معناداري آن است. جامعه تا
وقتی زنده است که دلیلی براي حیات خویش داشته باشد و بداند چرا به وجود آمده و چرا باید بماند؟ افراد مسلمان هر جا که باشند
در یک جامعه زندگی می?کنند اما مهم این است که جامعه آنان هویت اسلامی داشته باشند. شیعه نیز هر جا که باشد درون یک
جامعه زندگی می?کند اما مهم این است که در یک جامعه شیعی با هویت شیعی زندگی کند. جامعه شیعی، یعنی جامعه?اي که
صفحه 60 از 64
براي حیات اجتماعی?اش معنایی بر خواسته از افکار و آرمان?هاي خود داشته باشد. جامعه شیعی باید بداند چرا زنده است و به چه
خاطر زندگی می?کند و چرا باید به حیات اجتماعی?اش ادامه دهد. این?گونه است که جامعه شیعی زنده می?ماند و به حیات
اجتماعی خود ادامه می?دهد. معناي حیات اجتماعی شیعه پیش از این گفتیم که معناي زندگی باید ارزشمند باشد. در مقیاس
است. برخی جوامع فقط در پی?بهتر » لذت?طلبی « جوامع نیز همین امر صادق است. معناي زندگی براي برخی افراد و تمدن?ها
خوردن، بهتر آشامیدن، بهتر خوابیدن و بیشتر لذت بردن هستند. این معناي زندگی شایسته حیوانات است نه انسان?ها. امام علی(ع)
می?فرمایدك من آفریده نشده?ام همانند حیواناتی که همّشان علفشان است، خوردنی?هاي لذیذ مرا به خود مشغول سازد. 4 کسی
که همش خوردن و شهوترانی کردن باشد، در دورترین حالت از خداوند قرار دارد. 5 واقعیت این است که اینها امور ارزشمندي
نیستند که بتوانند معناي زندگی انسان باشند. خداوند آفرینش را براي انسان آفرید و انسان را براي خودش. حال اگر انسان دنیا را
معناي زندگی?اش بداند، زیان کرده و شکست خواهد خورد. آنچه فراتر از انسان و همه آفرینش است، خداوند است. خدا
عالی?ترین معنا براي زندگی است؛ معنایی ارشمند بلکه ارزشمندترین، و پایدار بلکه تنها مفهوم پایدار هستی، و بی?زیان بلکه
سراسر خیر و برکت. براي رسیدن به خدا و خدایی شدن است که انسان به دنیا می?آید و زندگی می?کند و به خاطر آن تلاش
می?کند و در آن راه قدم می?گذارد و به همین خاطر همه سختی?ها را تحمل می?کند و حتی حاضر است جان دهد. به همین
جهت جامعه اسلامی و به?خصوص جامعه شیعه موفق?ترین جوامع در معنایابی است. لذت?طلبی و قدرت?طلبی نهایت معنایی
ندارند، به خلاف » عاقبت « است که جوامع مادي براي خود دارند؛ مفاهیمی ناچیز و ناپایدار و پر درد. از این رو چنین جوامعی
جامعه اسلامی که عاقبت از آن آنان است. 6 خدا، معنایی است عام که مفاهیم خرد و کلان زیادي در طول آن و زیر مجموعه آن
قرار می?گیرند. وقتی خدا، معناي زندگی قرار گرفت، هر آنچه خدایی باشد می?تواند به نوعی معانی جزئی?تري براي حیات
فردي و اجتماعی بشر باشند. انتظار و ظهور حضرت مهدي(ع) معناي حیات براي جامعه شیعه در دوران غیبت است. بدون این
مفاهیم زندگی براي شیعه بی معنا و مفهوم است. حیات اجتماعی شیعه به عنوان یک جامعه مستقل و پویا، در گرو اندیشه مهدویت
زندگی می?کند و به » ظهور « شیعی است؛ اگر این معنا از جامعه شیعی گرفته شود، هویت مستقلی نخواهد داشت. شیعه به خاطر
شکل می?گیرد. معناي حیات انتظار را به وجود می?آورد و به آن » انتظار « سمت ظهور حرکت می?کند و اینجاست که مفهوم
می?دهد و آن را از ایستایی و خمودي به پویایی و تحرك تبدیل می?کند. همچنین شیعه به خاطر مهدي و ظهور او همه » جهت «
سختی?ها و ناملایمات را تحمل می?کند. مهدي و ظهور او و حضور او و دولت او، ارزش?هاي والایی هستند که می?توان به
خاطر آن همه دشواري?ها را تحمل کرد. مهدي معناي بلندي است که کشته شدن در رکابش برترین آرزوي آزادگان است. شیعه
به خاطر مهدي زنده است و به خاطر مهدي زندگی می?کند و به خاطر مهدي تلاش می?کند و به خاطر مهدي همه سختی?ها را
تحمل می?کند و حتی حاضر است به خاطر مهدي جان خویش را فدا کند. در طول تاریخ غیبت چه رنج?هایی که شیعه متحمل
شده، اما هرگز هویت و حیات اجتماعی خویش را از دست نداده است. آنچه شیعه را در میان این همه مشکلات زنده و بالنده نگه
داشته، این است که مهدي معناي زندگی او است ؛ در غیر این صورت، شیعه می?بایست سال?ها و بلکه قرن?ها پیش نابود و در
فرهنگ?هاي دیگر هضم شده باشد. جالب اینجا است که حتی در زمان دیگر معصومین نیز آنچه حیات و هویت اجتماعی شیعه را
حفظ می?کرد، ظهور و انتظار مهدي(ع) بود. این که امامان معصوم(ع) پیش از تولد و غیبت حضرت مهدي(ع) شیعه را به ظهور او
و عدالت گستري?اش نوید می?دادند، به همین جهت بوده است. نه تنها در دوران غیبت بلکه در زمان حضور دیگر معصومین(ع)
نیز یاد و نام مهدي معنابخش حیات بوده است. نام و یاد مهدي امید دل?ها، قوت قلب?ها، و توان بدن?ها براي حرکت به سوي
. 2 . روانشناسی شادي: ص 13 ، با کمی تلخیص و تغییر. 3 . آرمان الهی بشریت است. پی?نوشتها : 1 . سوره مؤمنون، آیه 115
وَالْعَقفبَۀف « : 6 . قرآن کریم . 5 . خصال، شیخ صدوق، ص 630 . انسان در جستجوي معنا، ص؟؟؟. 4 . نهج البلاغه، نامه 45
صفحه 61 از 64
.( لفلْمفتَّقفینَ(سوره اعراف، آیه 128 )؛ أَلَآ إفنَّ حفزْبَ اللَّهف هفمف الْمففْلفحفونَ (سوره مجادله، آیه 22
درباره مرکز